روح الله ستایش احدی
بركه امروز پر از حسّ تماشا شده است
پيكي از عرش سه بار آمده و در زده است
وَ سه دفعه در اسرار خدا وا شده است
آخر برگه ي يك عمر رسالت ، حالا
با سه تا حرف در اين مرحله امضا شده است
تپّه زين بسته دو خورشيد سوارش بشوند
صخره تا پلّه ي آنها بشود تا شده است
قلّه اي ساخته دستان دو نور اين لحظه
كوه بالاي سر تپّه!...چه زيبا شده است
اينچنين نور در اين مرحله ساطع شده و
ذرّه در ذرّه در اين دشت چه غوغا شده است
دست ها خورده بهم ، لحظه ي تبريك شده
پايكوبي شده و هلهله برپا شده است
ابرها شيفته ي زمزم و كوثر شده اند
آسمان خاك قدمهاي دو دريا شده است
...
سوره ي مائده در قصّه ي زيبائي خود
در دل آيه ي تبليغ مصفّا شده است
...
بركه آرام و زلال است و دلش باراني ست
بركه امروز نه يك بركه...! كه دريا شده است
...وَ صراطي كه خدا گفت همين راه شماست
آخر راه همان مقصد دلخواه شماست
قلّه بر ريگِ سرِ راهِ شما خم شده و
كوه - زانو زده- در پاي ، پر كاه شماست
بعد از اين در دل تنهائي و تاريكي ها
ماهِ پنهان شده در پنجه ي شب ، ماه شماست
سر به سر چاه شود خاك عرب باز كم است
جا به گنجايش اين سوز كه در آه شماست
روح الله ستایش احدی