سخن تازه بگو!

از آفتهای شعر معاصر
در سومین نشست مجازی از مجموعه برنامه سخن، در جستاری به ادبیات و شعر پارسی با موضوع فرم شعر پس از انقلاب اسلامی پرداخته شد.
قدرت الله طاهری پژوهشگر حوزه ادبیات: "اگر بخواهم جانب فرم و جانب محتوای شعر را مقابل هم قرار بدهم، ترجیح میدهم که جانب محتوا را بگیرم. یعنی بر مبنای اصالت محتوا، کلیت شعرهایی را که تولید میشود قضاوت کنم. چون فرم در عالیترین شکل ممکن اگر بخواهد اجرا شود، بدون محتوا تفننی بیش نیست. شما اگر عالیترین شکل را داشته باشید و فاقد محتوا باشد یا محتوای ارزنده نداشته باشد، نهایتاً یک تفنن و یک تکنیک است. یک تکنیک شکل را ایجاد میکند، نه اینکه خود محتوا بخواهد فرم خاص خودش را تولید کرده باشد. در دوره ۲۰ ساله اخیر یکی از اشکالات عمدهای که همه جریانهای ادبی با آن مواجه شدند، این بود که برای کشف فرمهای جدید، از زندگی به عنوان مهمترین عنصر سازنده شعر غفلت کردند.
فرمگراییهایی که در دهه ۷۰ و ۸۰ در حوزه غزل شکل گرفت، شاعران را از اصل زندگی پرتب و تاب ما ایرانیان در این ۲۰ سال دور کرد. به همین دلیل اگرچه در جاهایی ما به غزلهای فرم خوبی رسیدیم ولی این شعرها نهایتا یک تفنن است و در حافظه تاریخی ما باقی نخواهد ماند.
یکی از مهمترین آفتهایی که شعر معاصر ما و به خصوص غزل را تهدید میکند، هندیگراییهایی است که متاسفانه بسیار باب شده است. چرا شعر سبک هندی نتوانست شاعران بزرگ و ماندگاری در حافظه تاریخی ما ایرانیها و بعد در جهان، ایجاد کند؟ آنقدر دنبال مضمون و تصویر گشتند که زندگی را گم کردند. "
وقتی من میگویم زندگی در شعر جریان ندارد، زندگی فقط سیاست نیست. زندگی عشقها، غمها، شادیها، گرفتاریها و لحظات خوشی است که با هم تجربه میکنیم. من این شعر را هر چقدر میخوانم فقط تصویر و ارتباطات مضمونی در محور افقی میبینم. شعر آن تشکل لازم را ندارد، انگار تکهها و پازلهای زیبایی هستند که در کنار یکدیگر قرار گرفتند. من نمیدانم ما با چه ایدئولوژی، بهانه و سیاستی وارد سبک هندی شدیم. ای کاش اگر قرار بود به گذشته رجوع کنیم، سراغ سبک عراقی میرفتیم و شعرهای بسیار عظیم و تجربهمند، شعر مولانا، عطار، حافظ و سعدی را الگوی خودمان قرار میدادیم. شعر این شاعران کاملا پیوند وسیعی با زندگی مردمان زمان خود دارد. "
منبع ایسنا